از برخی روایات و سخنان دانشوران بزرگ شیعه چنین برمی آید که در این دوران، گروه های برگزیده ای از مؤمنان راستین، مسئولیت یاری امام عصرعلیه السلام و انجام دستورهای ایشان را برعهده دارند.
۱- بررسی روایات و سخنان علمای شیعه
در روایتی که از امام محمدباقر علیه السلام نقل شده است، در این زمینه چنین می خوانیم:
صاحب این امر [امام مهدی علیه السلام] ناگزیر از کناره گیری است و او در [زمان] کناره گیری خود ناگزیر از [داشتن] نیرو و توانی است. او با وجود آن سی نفر هیچ هراسی ندارد. چه خوب جایگاهی است [مدینه] طیبه. (۱)
از این روایت بر می آید که در دوران غیبت، حداقل سی نفر در خدمت امام مهدی علیه السلام هستند و آن حضرت را یاری می کنند. در روایت دیگری که از آن بزرگوار نقل شده است، ایشان به ترکیب یاران آن حضرت اشاره کرده، می فرماید:
سیصد و اندی به عدد اهل بدر، بین رکن و مقام با قائم بیعت می کنند. در میان آنها، برگزیدگان (نجبا) از اهل مصر، مردان صالح و (ابدال) از اهل شام و نیک مردان (اخیار) از اهل عراق وجود دارند.(۲)
اگر چه این روایت درباره زمان ظهور است، ولی از برخی کلمات بزرگان می توان استفاده کرد که همین گروه ها در دوران غیبت هم در خدمت آن حضرت هستند.
شیخ کفعمی رحمه الله در حاشیه کتاب المصباح خود در شرح بخشی از دعای «ام داوود» که در آن از «اوتاد» و «ابدال» سخن به میان آمده است،(۳) مطلبی نقل می کند که در زمینه پرسش مورد نظر ما بسیار راهگشاست. ایشان می گوید:
گفته شده است زمین هرگز از [یک]قطب، چهار نفر از اوتاد، چهل نفر از ابدال، هفتاد نفر از نجبا و سیصد و شصت نفر از صالحان خالی نمی ماند. پس قطب همان مهدی است که درود خدا بر او باد. اوتاد هم کمتر از چهارنفر نخواهند بود؛ زیرا جهان مانند خیمه ای است و [امام] مهدی مانند عمود این خیمه و اوتاد طناب های آن هستند. البته گاهی اوتاد از چهار نفر هم بیشتر می شوند. ابدال بیش از چهل نفر، نجبا بیش از هفتاد نفر و صالحان بیش از سیصد و شصت نفرند. چنین به نظر می رسد که خضر و الیاس از اوتاد و پیوسته پیرامون قطب هستند. (۴)
گفتنی است، محدث نوری (۵) و شیخ عباس قمی(۶) نیز در کتاب های خود این مطلب را از شیخ کفعمی نقل کرده اند.
حضرت آیت الله ناصری نیز درباره گروه های مختلف یاران امام عصر علیه السلام می فرماید:
همواره پنج گروه از اولیا در محضر آن ولی مطلق به سر می برند و در خدمت ایشان از جان و دل می کوشند. اینان اوتاد، نجبا، نقبا، رجال الغیب و صلحا هستند.(۷)
"برای مشاهده بقیه متن به ادامه مطلب بروید...
۲٫ گروه های مختلف یاران امام مهدی علیه السلام
از روایات و سخنان یاد شده دانستیم که یاران امام مهدی علیه السلام در دوران غیبت، همه در یک سطح نیستند و به گروه های مختلفی تقسیم می شوند. در اینجا به اجمال هر یک از این گروه ها را بررسی می کنیم:
الف) اوتاد
«اوتاد» جمع «وِتَد» یا «وَتَد» و در اصل به معنای تکه چوب یا فلزی بوده است که برای بستن طناب خیمه در زمین فرو می کرده اند و موجب پایداری و استواری آن می شده است، با توجه به این معنا، در زبان عرب به هر چیز که مایه پایداری و استواری چیز دیگری می شود، اوتاد گفته می شود. چنان که کوه ها را اوتاد زمین، دندان ها را اوتاد دهان و رؤسا و بزرگان را اوتاد شهرها می نامند. (۸)
در دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی، اوتاد این گونه معرفی شده اند:
اوتاد در لغت به معنی میخ هاست. در قرآن کریم از کوه ها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است که در کتب روایات آن را به گروه های مختلف اولیا تعبیر و تفسیر کرده اند. در روایات شیعه واژه اوتاد گاه به پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم و ائمه دوازده گانه علیهم السلام و گاه به گروهی از اولیا اطلاق شده است که در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سیاح قرار دارند و از محبوب ترین بندگان خدا هستند …
در روایات صوفیه اهل سنت اوتاد گروهی از اولیا شمرده شده اند که شمار آنها چهار یا هفت و یا چهل تن هستند که بر خُلق موسی علیه السلام و یا بر قلب جبرئیل خلق شده اند و یا دارای یقینی همچون یقین ابراهیم علیه السلام هستند که به برکت ایشان باران می بارد و بلا از زمین دور می شود و مردم به واسطه ایشان روزی می یابند … .
ابن عربی گاهی الیاس، عیسی، ادریس و خضر علیه السلام را از اوتاد معرفی می کند که با جسم خود در دنیا حضور دارند. (۹)
در مورد ویژگی های اوتاد، مطالب گوناگونی در روایات و سخنان بزرگان نقل شده است که از جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
در قسمتی از «حدیث معراج» خدای متعال، خطاب به رسول گرامی اسلام می فرماید:
ای احمد! می دانی به خاطر چه چیز تو را بر دیگر پیامبران برتری دادم؟» رسول گرامی اسلام عرض می کند: به خدا سوگند، نه. پس خداوند می فرماید: «به خاطر [نوع] آفرینش، خوش خلقی، بخشندگی و مهربانی نسبت به مردمان. این چنین هستند اوتاد زمین و کسی از جمله اوتاد نمی شود مگر به واسطه وجود این صفات». (۱۰)
امام علی علیه السلام در یکی از خطبه های خود در وصف اوتاد می فرماید:
ای بندگان خدا، دوست داشتنی ترین بندگان خدا بنده ای است که خداوند وی را علیه نفس یاری دهد. پس اندوه را شعار خود سازد و خوف از عذاب را تن پوش خویش، از این رو چراغ هدایت در دلش افروخته و برای روز قیامت خود توشه ای مهیا کرده، مرگی را که دیگران دورش می پندارند نزدیکش انگاشته، تن به سختی ها سپرده، نگریسته و نیکو نگریسته، خدا را یاد کرده و فراوان یاد کرده … .
به مرحله ای از یقین رسید که چهره یقین را که چون آفتاب تابان بود مشاهده کرد. خود را وقف برترین کارها یعنی فرمان خدا کرد تا هر وظیفه که بر عهده اوست به انجام رساند و هر فرعی را به اصلش بازگرداند … .
او یکی از معادن دین و اوتاد زمین است. خود را ملزم ساخته به داد رفتار کند و نخستین گام در این راه نفی هواهای نفسانی است از خود … . (۱۱)
شیخ کفعمی رحمه الله نیز اوتاد را این گونه توصیف می کند:
آنها گروهی هستند که یک چشم بر هم زدن هم از پروردگارشان غافل نمی شوند و از مال دنیا مگر به اندازۀ لازم و ضروری جمع نمی کنند و لغزش های بشری از آنها سر نمی زند در آنها عصمت شرط نشده، ولی در قطب شده است.(۱۲)
ب)ابدال
«ابدال» از نظر لغوی جمع «بَدَل»،«بِدل» یا «بدیل» به معنای جانشین و نیز به معنای کریم و شریف است.(۱۳)
علامه فخر الدینی طریحی (م ۱۰۸۵ ق.) درباره معنای اصطلاحی «ابدال» می نویسد:
ابدال گروهی از صالحان هستند که هرگز جهان از وجود آنها خالی نمی ماند. هر گاه یکی از آنها بمیرد، خداوند فرد دیگری را به جای او قرار می دهد. در [کتاب] قاموس آمده است: «ابدال گروهی هستند که خداوند به وسیله آنان زمین را برپا می دارد. آنها هفتاد نفرند؛ چهل نفر در شام و سی نفر در دیگر سرزمین ها. یکی از آنها نمی میرد مگر اینکه فردی دیگری از مردم جای گزین او می شود.(۱۴)
در برخی منبع در معرفی ابدال چنین آمده است:
این اسم بر جمعی از بندگان خاص خدا اطلاق می شود که در میان اولیا دارای مرتبتی مخصوص بوده اند. تعداد ابدال ثابت و معیبن است و هرگاه عمر یکی از آنان به پایان رسد، فرد دیگری از طبقۀ فروتر اولیا جای گزین او می گردد . درباره وجه تسمیه این گروه به ابدال مختلف است. به موجب برخی از روایات شیعه اینان از آن رو که جانشینان انبیا شمرده می شوند، ابدال نامیده شده اند. بعضی گفته اند که چون تعداد ابدال ثابت است و به محض درگذشت یکی از انان، فرد دیگری جانشین او می گردد، چنین نامیده شده اند. گاه نیز گفته شده است که چون آنان می توانند به هنگام ضرورت صورتی مثالی و یا شخصی روحانی را به عنوان بدل به جای بگذارند و جایگاه خود را ترک کنند، ابدال خوانده شده اند… .
در روایات و ادعیه شیعه این کلمه گاه بر اوصیای پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله وسلم که خداوند آنان را بدل و جانشین انبیا قرار داده، اطلاق شده است و گاه مراد از ان اصحاب خاص ائمه علیهم السلام بوده است. اهل سنت نیز روایاتی نقل کرده اند که در آنها ویژگی هایی برای ابدال به دست داده اند. از علی علیه السلام نقل کرده اند که گفت: «ابدال، که شماره آنان چهل نفر است در شام هستند، هر گاه یکی از آنان وفات کند، خداوند یک تن دیگر را جای گزین او می کند».
خداوند به برکت وجود انان باران بر زمین می باراند و به سبب آنان مسلمانان بر دشمنان پیروز می گردند و عذاب الهی از اهل شام برداشته شود.(۱۵)
برخی اهل تحقیق نیز ابدال را این گونه تعریف کرده اند:« در نظام صوفیه، یکی از طبقات اولیا و خاصان خدا که مردم آنها را نمی شناسند و به همین جهت رجال الغیب نیز خوانده می شوند».(۱۶)
در روایاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده، ویژگی های متعددی برای ابدال برشمرده شده است که از آن جمله می توان به راضی بودن به قضای خداوند، صبر بر محارم خدا، خشمگین شدن برای خدا، بخشش و گذشت، احسان به کسانی که در حقّ آنها بد کرده اند، مواسات، جود و سخا و خیرخواهی اشاره کرد. (۱۷)
در یکی از این روایات ابن مسعود از پیامبر گرامی اسلام صلی الله و علیه وآله و سلم چنین نقل می کند که
پیوسته چهل نفر از امت من هستند که قلبهایشان همانند قلب حضرت ابراهیم است. خداوند به وسیله آنها بلاها را از اهل زمین دور می گرداند که به آنان ابدال گفته می شود. سپس رسول خدا فرمود: بدانید که اینان هرگز این مقام را از خواندن نماز و گرفتن روزه و پرداخت صدقه به دست نیاوردند. عرض کردند: ای رسول خدا! پس به چه چیز به این مقام رسیدند؟ پیامبر فرمود: به وسیلۀ جود و بخشش و خیرخواهی برای مسلمانان.(۱۸)
در مورد جایگاه و مرتبه ابدال گفته اند:
ابدال از نظر مراقبه، در مرتبه ای پایین تر از اوتاد قرار دارند و گاه از آنان غفلت سر می زند، ولی با یادکردن [از خدا] آن را جبران می کنند و عمداً از آنها گناهی سر نمی زند.(۱۹)
گفتنی است در مورد تعداد ابدال روایات متفاوتی نقل شده است. حداقل تعداد نقل شده در روایات سی نفر و حداکثر آنها هشتاد نفر است. (۲۰)
ج) نجبا
«نجبا» جمع «نجیب» و در لغت به معنای مردمان نجیب و اصیل و بزرگزاده و گرامی گوهر است و در اصطلاح صوفیه بر چهل مرد که مأمور اصلاح احوال مردم و حمل انتقال آنها و متصرف در حقوق خلق هستند، اطلاق می شود.(۲۱)
در فرهنگ معارف اسلامی (۲۲) و دایرۀ المعارف معارف و معاریف (۲۳) نیز بر همین معنا تاکید شده است.
نجبا از نظر جایگاه و مرتبه معنوی در درجه ای پایین تر از ابدال قرار دارند. (۲۴)
د) صلحا (صالحان)
«صلحا» جمع «صلیح» به معنای صالح است. (۲۵) این واژه در برگیرنده عموم انسان های شایسته ای است که به وظایف و تکالیف شرعی خود عمل و از گناهان پرهیز می کنند.
شیخ کفعمی درباره این گروه می نویسد:
صالحان، مردمان پرهیزکاری هستند که به صفت عدالت آراسته شده اند. گاه از آنان گناه سر می زند، ولی با طلب آمرزش و پشیمانی آن را جبران می کنند. خدای تعالی می فرماید: «در حقیقت، کسانی که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه ای از جانب شیطان بدیشان برسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند.(۲۶)
گفتنی است، شیخ کفعمی رحمه الله پس از بیان مراتب چهارگانه یاد شده، اضافه می کند:
گفته شده است: هر گاه یکی از اوتاد چهارگانه کم شود، یک نفر از گروه چهل نفره (ابدال) جانشین او می شود . و هنگامی که یک نفر از گروه چهل نفره کاسته شود، فرد دیگری از گروه هفتاد نفره (نجبا) به جای او قرار می گیرد. و اگر یکی از گروه هفتاد نفره از دست برود، به جای او کسی از گروه سیصد و شصت نفره (صالحان) گذاشته می شود. در صورتی که یکی از این گروه سیصد و شصت نفره کم شود، شخصی از سایر مردم جای گزین او می شود. (۲۷)
افزون بر گروه های چهارگانه یاد شده، در کلمات برخی بزرگان به عناوین دیگری برای گروه های مختلف یاران امام زمان علیه السلام اشاره شده است که به نظر می رسد با گروه های قبلی هم پوشانی داشته باشد. عناوین این گروه ها به قرار زیر است:
ه)نقبا (نقیبان)
«نقبا» از نظر لغوی، جمع «نقیب» به معنای سالار، پیشوا، رئیس، سرپرست گروه، سردسته، بزرگ تر و کسی است که معرفت به احوال مردم داشته باشد. (۲۸)
در لغت نامه دهخدا در بیان معنای اصطلاحی نقبا چنین آمده است:
نقبا، در اصطلاح صوفیه، کسانی هستند که بر خفایای باطن مردم اشراف دارند و خفایای ضمایر مردم برایشان آشکار است، چه پرده ها از برابر چشم باطن ایشان برداشته شده است و ایشان سیصد تن هستند. [آنها] از اصناف اولیا و رجال الغیب باشند که مأمور دستگیری بندگان خدایند. (۲۹)
و)رجال الغیب
برخی علمای لغت، «رجال الغیب» را این گونه معنا کرده اند: «گروهی از مردان خدا که از نظر مردم دنیا پوشیده اند و جهان به وجود ایشان قوام دارد».(۳۰)
نویسنده کتاب معارف و معاریف نیز در تعریف این واژه می نویسد: «رجال الغیب یا نجبا هفت تن اند که در عالم پراکنده و از دید همگان پنهان اند». (۳۱)
با توجه به مطالب یاد شده شاید بتوان گفت که رجال الغیب همان ابدال یا نجبا هستند.
پینوشتها:
۱٫ محمد بن یعقوب الکافی، ج۱، ص ۳۴۰، شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۱۰۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵۳، ح ۶٫
۲٫ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۴، ح ۶۴٫
۳٫ در بخشی از این دعای شریف که از امام صادق(ع) نقل شده و از اعمال روز نیمه رجب به شمار میآید، چنین آمده است: «اللّهمّ صلّ علی الأبدال و الأوتاد و السیّاح و العبّاد و المخلصین و الزّهاد و أهل الجدّ و الإجتهاد و… ؛ خدایا بر ابدال، اوتاد، روزهداران، عبادتکنندگان، مخلصان، زاهدان و اهل کوشش و تلاش [در راه اطاعت خدا] درود فرست و… » (شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال نیمه رجب و دعای امَ داوود).
۴٫ ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، قم، الرضی و زاهدی، ۱۴۰۵ ق، ص ۵۳۴٫
۵٫ میرزا حسن نوری، جنـه المأوی، مندرج در: بحارالأنوار، ج ۵۳،
ص ۳۰۱٫
۶٫ شیخ عباس قمی، سفینـه البحار، چاپ اوّل، دارالاسوه، ۱۴۱۴ ق،
ج ۷، ص ۳۲۷٫
۷٫ آب حیات: مجموعه سخنرانیهای حضرت آیت الله ناصری در مورد امام زمان(ع)، گردآوری: مجید هادی زاده، چاپ چهارم: قم، خُلُق، ۱۳۸۶،ص۳۵۹٫
۸٫ دائره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اوّل: تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰، ج۱۰، ص۴۱۰، همچنین ر.ک: لغتنامه (دهخدا)، ج۳، ص۳۶۲۰، ماده اوتاد؛ سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف: دایره المعارف جامع اسلامی، چاپ سوم: تهران مؤسسه فرهنگی آرایه، ۱۳۷۹،ج ۲ ص ۶۳۷٫
۹٫ ر.ک: محمد مرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ اوّل: بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۴ ق، ماده «وتد» ؛ فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، تهران، المکتبـه المرتضویه، ۱۳۸۶ ق، ج ۳، صص ۱۵۳ و ۱۵۴٫
۱۰٫ شیخ حر عاملی، الجواهر السنیـه فی الأحادیث القدسیـه، قم، مکتبـه المفید، ص ۲۰۰٫
۱۱٫ نهج البلاغه، ترجمه: محمَدمهدی فولاوند، چاپ سوم، تهران، صاائب، ۱۳۸۴، صص ۹۸ و ۹۹٫
۱۲٫ المصباح، ص ۵۳۴؛ همچنین ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۳۰۱٫
۱۳٫ ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج ، ص ، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ، ص.
۱۴٫ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۳۱۹٫
۱۵٫ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۲، ص ۳۸۴، همچنین ر.ک: لغتنامه (دهخدا)، ج ۱، ص ۲۸۹، ماده ابدال.
۱۶٫ غلامحسین مصاحب، دایره المعارف فارسی، چاپ دوم: تهران، امیرکبیر، کتابهای جیبی، ج۱، ص۵، ماده ابدال.
۱۷٫ ر.ک: فردوس الاخبار، ج ۲،ص ۸۴؛ حلیه الاولیاء، ج ۵، ص ۸؛ المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۲۲۴؛ به نقل از محمد جواد مروجی طبی، «ابدال یا پیشکاران امام زمان(ع)»، موعود، سال دوازدهم، شماره ۸۶، فروردین ۱۳۸۷٫
۱۸٫ المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۲۲۴؛ به نقل از همان.
۱۹٫ ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۰۳٫
۲۰٫ ر.ک: «ابدال یا پیشکاران امام زمان(ع).
۲۱٫ لغت نامه (دهخدا)، ج ۱۴، ص ۲۲۳۴۵٫
۲۲٫ سیّد جعفر سجّادی، فرهنگ معارف اسلامی، چاپ سوم: تهران، کومش، ۱۳۷۳، ج۳، ص ۱۹۹۰٫
۲۳٫ معارف و معاریف، ج ۱۰، ص ۷۸٫
۲۴٫ ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۳۰۱٫
۲۵٫ لغت نامه (دهخدا)، ج۱۰، ص ۱۵۰۲۶٫
۲۶٫ سوره اعراف (۲۷)، آیه ۲۰۱٫
۲۷٫ همان.
۲۸٫ لغتنامه (دهخدا)، ج ۱۴، ص ۲۲۶۸۱ ماده نقیب؛ همچنین ر.ک: معارف و معاریف.ج۱۰، صص ۱۹۶و۱۹۷٫
۲۹٫ لغت نامه (دهخدا)، ص ۲۲۶۵۴، ماده نقباء.
۳۰٫ محمد معین، فرهنگ فارسی، چاپ هشتم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱، ج ۲، ص ۱۶۳۹٫
۳۱٫ معارف و معاریف، ج ۵، ص ۶۲۸، همچنین ر.ک:. لغت نامه (دهخدا)، ج ۸، ص ۱۱۹۲۸، مادهی رجال الغیب؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، صص۹۰۳و ۹۰۴٫