حداقل شناخت

گفت: منظورت چیه، چه مطلبی درباره ی اون حضرت دست آوردی؟

من در حالی که دفترم را باز می کردم گفتم: اونچه به عنوان شناخت امام زمان به دست آوردم خلاصه کردم و تو این دفتر نوشتم؛ گوش کنین: نام  امام زمان ام مهدی است و ایشان در سحرگاه نیمه ی ماه مبارک شعبان در سال 255 هجری قمری متولد شدند، نام پدرشان امام حسن عسکری و نام مادرشان نرجس و محل ولادتشان سامراء بوده است. دوران امات ایشان همزمان با شهادت امام حسن عسکری در هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت هجری قمری شروع شده و از همان زمان به دلیل شرایط سخت حاکم و اینکه به شدت تحت تعقیب بودند ، مخفی گردیدند. دوران غیبت ایشان به دو دوره تقسیم می شود:

1) غیبت صغری که در آن مدت مدت افراد خاصی از محل حضرت اطلاع داشتند و چهارنفر به نوبت عنوان نمایندگان رسمی ایشان در بین مردم فعالانه حضور داشتند و ضمن ابلاغ دستورات آن حضرت به شیعیان، سؤالات مردم را به ایشان می رساندند و پاسخ های حضرت را به آنها منتقل می کردند.

این دوران با احتساب دوران زندگی مخفی آن حضرت قبل از امامت، به هفتاد و چهار و بدون آن به شصت و نه سال می رسد.

2) غیبت کبری: این دوران با فوت آخرین نائب خاص آن حضرت در سال سیصد و بیست و نه هجری آغاز می شود، که حضرت در روزهای آخر عمر او در نامه ای به او نوشتند تو به زودی از دنیا می روی و کسی را بعد از خودت به عنوان نائب خاص من تعیین مکن1 و از آن زمان غیبت کبری آغاز شد.

این نوشته را که خواندم به او گفتم: نظر شما چیه؟ این شناخت امام زمان کافیه یا نه؟

او گفت: شناخت درجات و مراتبی داره، در مورد امام هم اولین قدم و حداقل شناخت اینه که شخص اورو بشناسیم که کدام فرد امام ماست و بدونیم که او حجت خدا و پیشوای ما و جانشین پیامبر خدا در امور دین و دنیای ماست و اطاعت او بر ما واجبه، اما از این حداقل که بگذریم، هرچه بیشتر در باره ی امام خود بدونیم به خیر و سعادت و رستگاری نزدیک تر می شیم و بهره مندی ما از برکات وجود او بیشتر می شه. مثلاً همین که تو در فکر این هستی که پاسخ سؤالات خودت و دیگران رو نسبت به اون حضرت به دست بیاری، گامی در جهت ارتقاء شناخته که بسیار ارزشمنده.

طفل پنج ساله و امامت

گفتم: بله، من  هنوز هم خیلی سؤال دارم اما قبل از همه دو سؤالی رو طرح می کنم که از نوشته های خودم برام پیش اومده. یکی اینکه با توجه به مطالعاتی که داشتم اون حضرت در پنج سالگی به منصب امامت رسیدن. راستی یک طفل 5 ساله که هنوز امتحانی نداده، سابقه ای نداره، چطور سابقه داشته که یک کودکی مقامی به این بلندی کسب کنه؟

او گفت: به نظر شما در چه سنی شایسته است کسی  امام یا پیغمبر بشه؟

گفتم: البته من هم می دونم «بزرگی به عقل است نه به سال» و می دونم منظورم اینه که وقتی کسی مثل پیامبر سی ، چهل سال زندگی می کنه از عمل او برای ما مشخص می شه که شایستگی داره یا نه، اما در مورد یک کودک هنوز نمی تونیم قضاوت کنیم.

گفت: پس فایده ی این سی، چهل سال  عمر کردن، شناخت ما نسبت به شایستگی های اون فرده؟ مگه نه؟

گفتم: آره.

گفت: اگه ما اون کسی که باید امامو تعیین کنه می بودیم، نیاز به این گذشت زمان داشتیم، اما خداوند که آگاه از گذشته و حال و آینده ست قبل از گذشت این زمان نتیجه رو می دونه و نیازی نداره که این مدت رو صبر کنه تا از حال بنده اش آگاه بشه، لذا با توجه به همون علم و آگاهی از ابتدا حجت خودشو انتخاب کنه.

گفتم، آها! حالا فهمیدم. اشتباه من اینجا بود که خدا رو با خودم مقایسه کردم ولی حالا روشن شدم. اما نگفتین این کار سابقه داشته یا نه؟

گفت: بله در بین انبیاء سابقه داشته، قرآن کریم نسبت به دو پیامبر بزرگ الهی، حضرت یحیی و حضرت عیسی خبر می ده که خداوند این دو نفر رو در کودکی به پیامبری برگزید.2تا اینجا معلوم شد که خداوند صلاحیت ها رو می دونه و نیازی به امتحان گرفتن نداره اما علاوه بر این، ما  عالَم های دیگری هم قبل از این عالم داشتیم که در اونجا انسان ها امتحاناتی دادن و در فرصت مناسبی درباره ش صحبت می کنیم. نتیجه ی اون امتحانات هم می تونه در انتخاب پیامبر و امام مؤثر باشه.

 

 

در غیبت کبری چه باید کرد؟

 ضمن تشکر، از ترس اینکه وقت جلسه تمام نشود زودتر سؤال دوم ام را مطرح کردم و گفتم: سؤال دومم از آغاز غیبت کبری ست که آیا امام زمان با توجه به اینکه در دوران غیبت کبری نائب خاص ندارن، برای مردم فکری نکردن که در مسائل فکری عقیدتی تکلیف اونا روشن باشه؟

گفت: مگه می شه امام به فکر پیروانش نباشه؟3 اون حضرت در پاسخ به سوالات یکی از دوستان شون4 که به وسیله ی نائب دوم امام زمان5 در غیبت صغری به او حضرت رسیده بود، نوشتند: پس از پایان دوران غیبت صغری مردم به نمایندگان عام من که علماء و راویان حدیث هستند مراجعه کنند که آنان حجت من بر مردم و امناء الهی در بیان احکام دین هستند و همچنین، برای این که مردم در تشخیص متخصص در دین و عالم الهی ملاکی داشته باشن نوشتن:

« در امور خود به فقیه و عالمی که پرهیز کار، هوی گریز، دین باور ودین نگه دار و گوش به فرمان دستوران امام خود باشد مراجعه کنید و بدانید که همه ی علماء این گونه نیستند، بلکه بعضی از آنها دارای این شرایط می باشند و قابلیت نیابت ونمایندگی مرا دارند.6» ملاحظه می کنی، اون حضرت سال ها قبل از تمام دوران غیبت صغری و در زمان نائب دوم خودشون این حقایقو برای مردم بازگو فرمودن و تکلیف ما رو در این دوران روشن کردن. پس ما هستیم که باید با دقت و تحقیق، عالم ربانی و فقیه مورد نظر اون حضرت رو بشناسیم و با کمک و تبعیت از او به وظیفه ی خود عمل کنیم و رضایت امام زمان مونو جلب کنیم.

من که به دلیل شیرینی بحث به کلی از ساعت غافل شده بودم آمدم سؤال دیگری مطرح کنم، اما او ضمن عذر خواهی خواست که ادامه ی بحث به نشست بعدی موکول شود.

بقیه سوالات وجوابها در پست های بعدی انشاالله ..

http://reza-safipor.blog.ir/

 

1 - فانّک میّت و بین سته ایام فاجمع امرک و لاتوص الی احد فیقوم مقامک بعد و فاتک فقد و قعت الغیبه التامّه...(منتخب الاثر فصل 4 باب 3 ص 400)

2 - مریم 12و30

3 - آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید می نویسند: انا غیر مهلمین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم ما از رسیدگی به حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم.(احتجاج طبرسی ج2ص598)

4- اسحاق بن یعقوب.

5 - محمد بن عثمان بن سعید

6- رجوع شود به کتاب «غیبت» از شیخ طوسی، منتهی الامال از محدث قمی و احتجاج از شیخ طبرسی.